۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

کاروان آزادی به خون نشست !

> برگ سبز
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۸۹, ساعت ۱۰:۴۷ بعد از ظهر
جنايت شرم آور و جهان شرمسار

سعيد رضوي فقيه



بيش از شصت سال است پديده اي به نام اسرائيل يا دولت يهود دموكراسي و حقوق بشر و نيز عدالت و آزادي را در جهان به گروگان گرفته و در اين مدت به شيوه اي مزورانه و زورمدارانه از يك سو به نابودي بي رحمانۀ يك ملت – ملت فلسطين – كمر بسته و از سوي ديگر يكسره براي مظلوميت دروغين خود مرثيه سرايي كرده است. هولوكاست، چه افسانه اي بي بنياد باشد و چه واقعيتي تاريخي؛ چه روايتي اغراق آميز از واقعيت باشد و چه گزارشي بي كم و كاست از يك ماجراي واقعي؛ در يك نكته ترديد نيست و آن اينكه بلافاصله پس از پايان جنگ دوم جهاني تا به امروز اين مفهوم همواره مستمسكي بوده است براي سفاكي هاي سردمداران تروريست اسرائيل كه بي هيچ پروايي از بازخواست و پيگرد در دنيا و آخرت به نابودي حرث و نسل در فلسطين، سرزمين مقدس اديان ابراهيمي، مشغول بوده اند.



جنايات هولناك دير ياسين و كفرقاسم، صبرا و شتيلا، قانا و جنين و غزه و دست آخر حملۀ وحشيانه به كاروان امدادرسانان صلح جوي غير مسلح تنها و تنها نمونه هايي معدود از كليت كارنامۀ موجوديتي به نام اسرائيل است كه كيان آن بر بنياد شرارت و تعدي و زياده خواهي و بد عهدي نهاده شده است.



بي هيچ اغراق و گزافه گويي مي توان گفت در تمام شصت سال گذشته هيچگاه اسرائيل در موضع دفاع از هستي خود دست به اقدام ناگزير نزده و همواره بر اساس توجيهات غير قابل قبول نژادپرستانه و با تكيه بر حمايت هاي بي قيد و شرط قدرت هاي بزرگ دنياي غرب دست تعدي و تجاوز به جنايات عمدي و سازمان يافته گشوده است. هنوز خاطرۀ جنايات صبرا و شتيلا يا جنين و قانا و مدارس و بيمارستان هاي غزه در حافظۀ معاصر باقي مانده و به تاريخ نپيوسته است. اما امروز اسرائيل پس از شكست هاي پياپي نظامي در جنگ هاي سي و سه روزه و بيست و دو روزه و باطل شدن اسطوره و افسانۀ شكست ناپذيري اش و نيز ناتواني و شايد ملال قدرت هاي بزرگ غربي از حمايت هاي همه جانبه و بي قيد و شرط ، از همۀ مرز ها و محدوديت هاي متعارف و حتي تعارف آميز عبور كرده و به روي كاروان صلحجويان حامل كمك هاي دارويي و غذايي براي بنديان زندان بزرگ غزه بي رحمانه آتش گشوده است. اين اقدام رژيم اسرائيل يعني بي اعتنايي به همۀ موازين و اصول اخلاق و سياست و معاهدات حقوق بين الملل و حتي تمسخر و ريشخند تعارفات ظاهرسازانۀ ديپلماتيك. اگر امروز سردمداران اسرائيل به روي غير نظاميان حتي بدون هشدار قبلي آتش مي گشايند نتيجۀ بي تفاوتي و حتي تشويق هاي شصت سال گذشته در برابر اقدامات افسارگسيختۀ اين رژيم نژادپرست و تبعيض گراست.



جنايت عليه بشريت جنايت است و مستحق تقبيح و مجازات. هيچ جنايتي را خاصه بدين بزگي و هولناكي نمي توان به توجيه و لاپوشاني هاي زيرك مآبانه و ژست هاي نسبي گرايانه از تقبيح افكار عمومي استثناپذير كرد و در انبار پرونده هاي مشكوك الماهيه بايگاني نمود. هم از اين روست كه موضعگيري شوراي امنيت سازمان ملل در برابر جنايات هولناك رژيم نژادپرست اسرائيل در روزهاي اخير مايۀ شرمندگي همۀ ‌دولت ها و ملت هاي جهان بشمار مي رود. چگونه مي توان پذيرفت كه شصت سال جنايت آشكار و تعمدي را يكسره محل اما و اگر و تحقيق و تفحص قلمداد كرد و با سياست يكي به نعل و يكي به ميخ به جانيان باج داد و آنگاه براي نهاد سازمان ملل و شوراي امنيت ادعاي اعتبار كرد؟ چگونه است كه نهاد هاي بين المللي در تعقيب و محاكمه و مجازات صدام و ميلوسوويچ و عمرالبشير جدي اند و پيگير اما وقتي نوبت به سران جنايتكار اسرائيل مي رسد دست اين نهادها براي پيگيري مفاد گزارش قاضي گلدستون عليل و زبان شوراي امنيت در محكوم كردن جنايات اخير اسرائيل يكسره بسته مي ماند؟



چند سالي است كه وضعيت افكار عمومي جهانيان نسبت به واقعيت اشغال فلسطين تغيير اساسي كرده و بويژه پس از جنگ هاي سي و سه روزه و بيست و دو روزه و محاصرۀ طولاني مدت غزه پرده هم از قدرت پوشالي و هم از مظلوم نمايي و ژست هاي حق به جانب سران تل آويو فرو افتاده است. فن آوري هاي پيشرفتۀ رسانه اي جايي براي پنهان كردن دست هاي آلوده به جنايات هولناك باقي نگذاشته است و هم از اينروست كه امروز ديگر حناي مظلوم نمايي ها و تبليغات فريبندۀ اسرائيل و حاميانش حتي براي افكار عمومي يهوديان نيز رنگي ندارد. اما متأسفانه معادلات جهان امروز را عجالتا نه افكار عمومي كه مناسبات ثروت و قدرت در ابعاد كلان جهاني رقم مي زند. اشغال عراق نشان داد كه براي قدرتمندان جهان گرايش هاي افكار عمومي جامعۀ جهاني در برابر منافع كارتل ها و تراست هاي نفتي و تاجران بين المللي سلاح هاي مرگبار به پشيزي نمي ارزد و دموكراسي و حقوق بشر و آزادي بيان تنها به منزلۀ اهرم فشاري بر ديكتاتوري هاي محلي مخالف به كار مي آيد و بس. اين واقعيت مايۀ خواري و شرمساري جهان امروز است كه به رغم فربگي بي سابقۀ ادبيات صلح و حقوق بشر در آن بيش از هر زمان ديگري در تاريخ به توحش و بربريت تن داده و حتي به توجيه ذليلانۀ آن پرداخته است. در اين ميان سكوت و بي تفاوتي شصت ساله در برابر جنايت هرروزۀ اسرائيل يك نمونۀ استثنايي و بي نظير است كه وجدان جامعۀ جهاني به سادگي نمي تواند از زير بار شرمساري آن شانه خالي كند.