۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه

چشمه و سنگ : مروارید های سرخ روز عاشورا

جوانان تهران در روز عاشورا حرامیان را ادب کردند .

جدا شد يكي چشمه از كوهسار ** به ره گشت ناگه به سنگي دچار
به نرمي چنين گفت با سنگ سخت ! **
كرم كرده راهي ده اي نيكبخت
گران سنگ تيره دل سخت سر ** زدش سيلي و گفت : دور اي پسر!
نجنبيدم از سيل زورآزماي ** كه اي تو كه پيش تو جنبم ز جاي !

نشد چشمه از پاسخ سنگ ، سرد ** به كندن در استاد و ابرام كرد
بسي كند و كاويد و كوشش نمود ** كز آن سنگ خارا رهي بر گشود
ز كوشش به هر چيز خواهي رسيد ** به هر چيز خواهي كماهي رسيد
برو كارگر باش و اميدوار ** كه از ياس جز مرگ نايد به بار
گرت پايداري است در كارها ** شود سهل پيش تو دشوارها

ملك الشعراي بهار


ما مروارید های سرخ را روی لاله ها ی عاشورا می نهیم .

پروردگارا ! امر کن
ابرهای باران زا ببارند ولاله ها را طراوت بخشند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر